آيا پانترك وجود دارد؟ - كاكا

یازار : آزادتورك

مقاله را با اين سوال شروع كردم ولي نمي خواهم به اين سوال جوابي بدهم چرا كه با يك جستجوساده و  ريشه يابي كلمات معني پانترك كه همان علاقه به زبان تركي است را متوجه خواهيد شد .در اصل اين سوال را براي افشاء نحوه سو استفاده  نژادپرستان و سلطنت طلبان ، نژادپرستان و پهلوي چي ها   پرسيدم . وقتي در ايران كلمه پانترك به ميان مي آيد  بدون تامل بايد  متكلم  آن را بشناسيم . اكثر آريايي پرستان،  6000 هزار سال قبل پرستان  از به كاربردن اين كلمه استفاده بينهايت برده اند . اين كلمه نه تنها بر عليه فعالان هويت طلب  و غيور ترك استفاده شده بلكه   در درجات بي شرمانه در جهت افترا ، تهمت  و حتي  در مناقشات و منازعات انتخاباتي نيز استفاده شده .در پايين چند مثال واقعي آوردم:

·         به طور مثال طرفداران  اصول گرا ها بعد از انتخابات رياست جمهور در عليه  كروبي و موسوي  كه   سخن از اجراي  قوانين مربوط به زبان مادري بيش از 70 درصد مردم را به ميان آوردند  آنها را به حمايت از پانترك ها و تجزيه طلبان متهم كردند.

·         انتشارات معلوم الحال كه به چاپ كتابها با تعداد صفحات بيش از 2000 هزار صفحه براي نمايش علمي بودن  تحريفات خود  مشغول هستند و در تمامي اين كتابها اهداف آريايي  و پهلوي و در كنار آن نيز گوشه چشمي به سلظنت طلبي نيز دارند براي اداي دين خود  امسال در نمايشگاه كتاب يكي از اين آثار بي ارزش خود را به  حول موضوع پانتركيسيم اختصاص داده بود و البته براي استفاده از حماقت مسولين  خوانندگان ساده لوح خود  سعي در مرتبط كردن پانتركيسيم با صيهونيسم نيز داشت .

·         بسيار از فعالان هويت طلب ،دانشگاهيان ، فرهنگيان ،شاعران و نويسندگان،  حتي فعالان حقوق بشر  در مناطق ترك نشين در دادگاه هاي  فاسد حكومت با اتهام پانترك بودن روبه رو بوده اند.

·         بسياري از كساني كه به خشكاندن درياچه اورميه معترض بودند توسط رسانه هاي فارس پانترك معرفي شدند و همانطور كه اشاره كردم  در دادگاه دستگيرشگان نيز اين اتهام با مخلوطي از اتهام برهم زدن امنيت عمومي نگين تهمت و افتراهاي گدن آويز  رسانه هاي فارس بود.

·         شايد خنده دارترينش  همين اتهام براي طرفدار تيم تركتورسازي است .عمق ماجرا را لطفا بفهميد.

نكته جالب اينجاست كه اين اتهام تنها به فعالان ترك اختصاص دارد. مثلا  تمامي كردها از فعالان حقوق بشري تا اسلحه بدستان  كوهي ، و يا حتي كردهاي كردستان عراق و تركيه نيز  از اين اتهام مبراء هستند. و اگر نيز كسي توسط گلوله اين افراد كشته شود  باز دليلي براي تهمت زدن به اين افراد نيست و كردها باز  معصومان ابدي از اين اتهام هستند . ميتوان در بالاترين مشاهده كرد كه چگونه اعدام هاي اعضاي پژاك و پ كاكا  چگونه باعث رنج كاربران انساندوست متمدن 6000 هزار ساله كتبيه اي حقوق بشري كورش كبير  بالاترين مي شود .

البته نبايد اين معصوم بودن ابدي  كردها در اين ديد كه بر اساس تئوري و ايده لوژي پهلوي و سلطنت طلبان و نژادپرستان  كردها بخشي از ملت ""هندواروپايي " آريايي محسوب مي شوند و بر اساس همين نظريه رژيم پهلوي نيز حمايتهاي بي دريغ خود  را نثار همين  كردها كرد !!!!! نبايد ديد.نبايد ديد. تاكيد مي كنم   نبايد  ديد!!!

اين فعالان ترك هستند كه بايد  پانترك باشند و ديگر فعالان نبايد به اتهام تجزيه طلبي روبه رو شوند و حتي   اگر كسي از همين نژادپرستان ، پهلوي ها، سلطنت طلبان ، نژادپرستان دستگير شد بايد   او را مخالف پانترك نشان داد و به هر راه ممكن و غير ممكن اورا يك  ايراني آريايي جلوه داد تا بلكه اگر از مجازات او نيز كم نشد بعد از او  اسم او مانند اسطوره  و قهرمان  جنگ خيالي فردوسي ها باشد .البته كار به آنجا نخواهد كشيد و قاضي محترم چه موش حقوق دان بشريت و چه خوك فقه و قضا البته كه فرد مورد نظر را  تبرئه خواهد كرد چرا كه مخالفان او را پانتركان   تشكيل مي دهند .

مي خواهم دوباره همان سوال را بپرسم و شما جواب را بگوييد :

آيا پانترك وجود دارد؟



كشتار اهالي ترك روستاي صفرعلي-نازلي چاي اورميه توسط اشرار ارمني-آسوري - مئهران باهارلي

یازار : آزادتورك

در سالهاي جنگ جهاني اول، تركهاي آزربايجان جنوبي توسط اشرار مسيحي-آسوري پناهنده از عثماني موسوم به جلو و آسوريهاي بومي آزربايجان- مستظهر به دولتهاي استعماري اروپائي و در راس آنها روسيه و فرانسه- بارها كشتار شده و قتل عام گرديدند. با اينهمه در انتشارات و نوشته هاي سالهاي اخير در باره اين كشتار و قتل عامها اغلب نقش ارمنيان تاكيد و برجسته نشان داده ميشود. حتي در موارد بسياري ارمنيان به عنوان عاملين اصلي و گاها تنها عاملين اين فجايع نشان داده ميشوند. اين امر نيز باعث اعتراض معين برخي از ناظرين خارجي مي گردد.

هرچند عاملين اصلي كشتارهاي مذكور، نيروهاي آسوري مهاجر موسوم به جلوها و هدايت و تحريك كننده و تداركاتچيان آنها نيز -همانگونه كه انتظار مي رود- كشورهاي مسيحي و استعمارگر اروپائي و در درجه اول روسيه و فرانسه بوده اند، با اينمه ارمنيان نيز در حوادث فاجعه آميز مذكور، در دو فرم دستجات مسلح و ارتش كلاسيك شركت داشته اند. دستجات ارمنيان پناهنده و فراري (قاچاق)، ارمنيان بومي و سالداتها و دراگونهاي ارمني اردوي منظم روسيه كه در آن زمان بخشهاي عظيمي از آزربايجان جنوبي را تحت اشغال خود داشت، در بسياري از قتل عامها و كشتارهاي مذكور مشاركت فعال داشته و يا عامل آغاز كننده و اصلي كشت و كشتارها بوده اند. علاوه بر آن، ارمنيان در آن دوره، هم در بخشهاي شرقي و جنوبي آناتولي و هم در شمال ارس به كشتارهاي بي شمار بوميان ترك دست يازيده اند.

با توجه به تحريف عميق و سيستماتيك تاريخ معاصر منطقه و بازنويسي يكجانبه آن، مظلوم نمائي خود و شيطان سازي از خلق ترك توسط ارمنيان در سطح جهاني، جا دارد كه تصويري جامع و واضح از نقش و سهم ارمنيان بومي و مهاجر در كشتارهاي پيرامون جنگ جهاني اول در آزربايجان جنوبي به استناد اسناد و مدارك باقي مانده از آن دوره ترسيم شود.

در اين راستا، در زير به يكي از موارد كشتار تركان آزربايجان جنوبي توسط ارمنيان، كشتار روستاي حاج صفرعلي- نازلي چاي اورميه كه توسط اشرار ارمني آغاز و با همكاري اشرار آسوري ادامه يافت اشاره مي شود. در اين قتل عام، صدها تن از روستائيان غيرمسلح و بي دفاع ترك كشتار شدند. نقل قولها از منابع زير است:

تاريخ هجده ساله آزربايجان. احمد كسروي

سرزمين زرتشت، اوضاع طبيعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي، تاريخي رضائيه. علي دهقان

تاريخ اروميه. احمد كاويانپور

آزربايجان در جنگ جهاني اول، دكتر توحيد ملكزاده ديلمقاني

------------

آناتومي قتل عام روستاي حاج صفرعلي نازلي چاي، اورميه

تاريخ كشتار:

دو روز متوالي در نيمه هاي مرداد سال ١٢٩٦-١٩١٥

محل:

روز نخست: روستاي حاج صفرعلي –نازلي چاي اورميه

روز دوم: روستاي حاج صفرعلي-نازلي چاي اورميه، ٩-٨ روستاي همجوار، مسير اورميه-حاج صفرعلي و بازگشت

عاملين قتل عام:

روز اول: يپرم ايرواني از ارمنيان قاچاق به همراه صدها تفنگچي ارمني [و آسوري؟]

روز دوم: برادر يپرم ايرواني از ارمنيان قاچاق به همراه چند صد تفنگچي ارمني [قاچاق و سالدات] و آسوري [جلو]

تلفات:

روز اول: دهها تن ترك غيرمسلح شامل وهاب سلطان و كليه اعضاي خانواده وي اعم از زن و مرد و خرد و بزرگ در روستاي حاج صفرعلي-نازلي چاي

روز دوم: صدها تن ترك غيرمسلح شامل مرد و زن و بزرگ و كوچك و شيرخوار در روستاي حاج صفرعلي نازلي چاي، در ٩-٨ ده همجوار ديگر، در مسير اورميه به روستاي حاج صفرعلي-اورميه و بازگشت

------------

نقل قولها:

"اينان (آشوريان و ارمنيان) كه خود را به روسيان بسته و به پشت گرمي آنان با هم ميهنان خود بدرفتاري كرده و در چند ماه آخر دست به خونريزي و تاراج نيز باز كرده بودند،..... "

"روسيان همچنان دژ رفتاري مينمودند و آسوريان و ارمنيان به پشتگرمي آنان بيدادگري بي اندازه مي كردند. و چون كسي بجلوگيري بر نمي خاست روزبروز بدي بيشتر مي نمودند و هفته اي نمي گذشت كه چند كسي كشته نگردد و يكداستان ناگواري روي ندهد. گذشته از درون شهر در بيرونها آنچه مي خواستند دريغ نمي گفتند. يكدسته از ارمنيان قفقاز گريخته و به اينجا آمده و به همدستي جلوها راهزني مي كردند و اگر كسي دست باز مي كرد او را مي كشتند". (كسروي. ٧١٠ )

"...ارمنيان در اين جنگ به سوي فرانسه و انگليس گرائيده و كميته داشناكسيون در نهان پيماني با آنها بسته بودند. ما نيز ايرادي نمي گيريم و سخن ما در دشمني است كه به ايرانيان مي نمودند. كسانيكه قرنها در ايران زيسته و از همه خوشيها و آسودگيها بهره مند شده بودند، بدلخواه بيگانگان با هم ميهنان خود دشمني نشان مي دادند. آن دليراني كه چند سال پيش در شورش آزادي خواهي ايران همدوش ايرانيان جانفشاني ها نموده بودند، اكنون بجاي آن بدخواهي ها با مردم مي نمودند".

"چون خبر تسلط افراد مسيحي به گوش مسيحيان ارمنستان رسيد، آنان نيز به طمع رياست و بدست آوردن مال، از روسيه فرار و به مهاجمين مسيحي در اروميه پيوستند. عده اي از اين آشوب طلبان و غارتگران و قولدوران به سرپرستي آرتوش نام ارمني، عده اي ديگر به سرپرستي هارطون نام و دسته ديگري به رياست يقورط، هامبارصون، دايچاك، باغداسار، سومباط مدتي كارشان فقط اين بود كه در اطراف شهر شبانه وارد خانه هاي دهقانان متمول شده و اسلحه خود را به شقيقه صاحبخانه گذاشته و درخواست پول و اسلحه و اسب و طلا مي كردند. و مي گفتند: مسلمانان بايد در خانه هايشان مهر و سجاده و تسبيح داشته باشند، بقيه اضافه است. بايد تحويل ارمنيها بدهند" (كاويانپور، صص ٢٧٩-٢٨٠).

"يك دسته از ارمني ها كه از قفقاز گريخته و به اروميه آمده بودند، در آنجا به نام "قاچاق" معروف شده بودند. هر كدام چند نفر را اطراف خود جمع نموده به راهزني و غارت دهات و اذيت مردم مي پرداختند. و در هر جا كه با مقاومتي روبرو مي شدند، از كشتن مردم خودداري نمي كردند. كسي هم نبود كه از آنها بازخواست نمايد".

"بدنبال انقلاب در ارومي و اختلال در نظم ارتش روس، سالداتها تصميم به بازگشت از اورميه گرفتند. اينان براي برگشت نيز مجبور به فروش اسلحه بودند".

"در ارومي روسها موقع مراجعت فشار خود را به مردم بيشتر كردند و چون از مدتها قبل مسيحيان [ارمني] و آشوريها را مسلح نموده و دستجات جلوها [آشوري] و قاچاقها [ارمني] در شهر و دهات پراكنده شده بودند، به پشتيباني روسها شرارت بيشتر مي نمودند. و اگر تا آن موقع به غارت اموال مردم اكتفا مي كردند، از آن تاريخ به بعد به كشت و كشتار نيز آغاز نمودند".

"در هنگام بهار و اوايل تابستان كه موقع جمع آوري محصول بود، دهاتيان [ترك] جرات بيرون آمدن از خانه هاي خود را نداشتند. در اين روزها وضع دهات خيلي بدتر از شهر بود. در دهات جلوها [آشوري] و قاچاقهاي ارامنه و سربازان روس به جان دهاتيان بدبخت افتاده، از غارت و قتل نفوس كوتاهي نمي كردند. روزي نبود كه يك اتفاق ناگوار در دهات روي ندهد. روزي نبود كه مردم از دست اشرار و دزدان و آدم كشان آسوده باشند. اشرار چندين ده را آتش زده، ساكنين آنها را به قتل رسانيدند و فراريان دهات رو به سوي شهر نهادند".

------------

"با اينكه [روسها] در نواحي مختلف دهات اورميه و سلماس براي برقراري امنيت پريستاو يا پاسگاه ژاندارمري [از مسيحيان] گذاشته بودند، اما خود اين افراد مسلح حافظ به اصطلاح نظم، شبها مستقيم به خانه مردم مي ريختند و يا اشخاص ديگر را به غارت دهات تحريك مي كردند. چنانچه "يپرم" نام [يئپريم ارمني]، پريستاو نازلو از مردم اخاذي مي كرد و در صورت ندادن وجه قابل قبول كشته مي شدند". (ملكزاده، ص ٨٤)

"در نيمه هاي مرداد سياهكاري ننگين ديگري رخ داد. بدين سان كه "يپرم" نامي از ارمنيان ايروان كه پريستاو روستاي نازلي چاي (نازلو چائي- يكي از بخشهاي اورمو) بوده (در آن موقع هر كدام از بخشها و محالات اطراف شهر را به يك نفر سپرده و او را پرستاو مي گفتند) و در نتيجه ستمكاري از كار برداشته بودند، نيمه شبي با چند تن تفنگچي به ديه صفرعلي رفت. و تفنگچيان را در بيرون گزارده و خود به خانه "وهاب سلطان" نامي در آمد و او را از خواب بيدار كرد. با بيم دادن، سيصد تومان پول خواست. وهاب سلطان از سراسيمگي بگريخت. و يپرم با گلوله او را از پشت سر زد و بكشت. در اين ميان تفنگچيان [يپرم] هم از بيرون به شليك پرداختند. دانسته نشد يپرم با گلوله كه از پا افتاد. تفنگچيان [يپرم] بهانه پيدا كرده همه كساني را كه در خانواده وهاب سلطان بود از زن و مرد و خرد و بزرگ به خاك انداخته و سپس آزادانه به راه افتادند.

فردا برادر پرستاو يك دسته از سالداتهاي ايرواني و از جلوها و آشوريها [بومي] را با خود برداشته به آن ديه رفتند و دست به كشتار گشاده و هر كه را يافتند بكشتند و به اين بسنده نكرده هشت و نه ديه ديگر را هم تاراج و كشتار كردند. سپس از شهر درشكه براي آوردن مرده يپرم فرستاده شد. و كسانيكه همراه مي رفتند - چه در رفتن و چه در بازگشتن - هر كه را ديدند، از زن و مرد و بزرگ و كوچك خونش را ريختند و به كودكان شيرخوار هم نه بخشودند.

بيدادگري آشوريان به اندازه اي بود كه خود روسيان به ستوه آمدند و سالدات فرستاده چند صد تن از ايشان را كه در ديه ها به كشتار و تاراج مي پرداختند گرفته به شهر آوردند.

تنها ارومي [اورمو] و پيرامونش نبود، در سلماس و آن پيرامونها نيز همين ستمگريها پيش مي رفت و هر زمان آگهي هاي دلگداز ديگري مي رسيد.

در اينجا بايد اضافه كرد كه ديه حاج صفرعلي نمونه اي بود از ساير دهات اروميه. در تمام نقاط اطراف شهر كشت و كشتار رواج داشت. و تمام خرمنها در صحرا مانده، كسي نتوانست محصول خود را جمع آوري نمايد. ... " (دهقان)



روزبه سعادتي، محمد احدي، افشين شهبازي - مروري كوتاه بر سابقه-ي فعاليت و بازداشت فعالين حركت ملي آذربايجان در دانشگاه تبريز – ائل اوغلو

یازار : آزادتورك

حدود 5 ماه از دستگيري و زنداني شدن مهدي حميدي شفيق دانشجوي  ترم آخر رشته جامعه شناسي دانشگاه تبريز  كه در تاريخ 2-ام شهريور ماه امسال-1390- به همراه سي نفر ديگر از فعالين حركت ملي آذربايجان در محله قوم تپه تبريز توسط ماموران اداره اطلاعات تبريز بازداشت شدند مي گذرد.اتهام وي و ساير دستگير شدگان تباني به قصد برهم زدن امنيت ملي عنوان شده است.اين فعالين در جلسه اي كه در منزل پدري مصطفي عوض پوراز فعالين شناخته شده حركت ملي آذربايجان براي بررسي راهكارهاي مقابله با آنچه سياستهاي دولت جمهوري اسلامي مبني بر خشكاندن عمدي درياچه اورميه نام گرفته است جمع شده بودند.مهدي حميدي شفيق  ترم اول سال تحصيلي 90-91 را در زندان مركزي تبريز سپري كرد. مسئولان زندان تبريز با فشار ماموران حراست دانشگاه تبريز مانع از حضور وي سر جلسات امتحانات پايان ترم وي شدند.

با سپري شدن يك ماه از دستگيري مهرداد كرمي دانشجوي رشته ي مهندسي برق اين دانشگاه  كه در تاريخ 3-ام دي ماه امسال با همكاري ماموران حراست دانشگاه هنگام پياده شدن از سرويسهاي دانشجويي دستگير شده بود. موج تازه اي از بازداشتهاي فعالين دانشجويي طي دو روز گذشته -3و 4 ام بهمن-با دستگيري سه نفر ديگر از دانشجويان اين دانشگاه به نامهاي روزبه سعادتي، محمد احدي و افشين شهبازي به راه افتاده است.

روزبه سعادتي

روزبه سعادتي دانش آموخته رشته ي مهندسي برق از دانشگاه آزاد اسلامي واحد  ميانه كه هم اينك در رشته اقتصاد دانشگاه دولتي تبريز مشغول به تحصيل است متولد شهر ميانه ميباشد.17

آقاي سعادتي17 اسفند سال 89 همزمان با روز جهاني زن به همراه چهارده نفر ديگر از فعالين حركت ملي آذربايجان در مسير ميانه به زنجان توسط ماموران اداره اطلاعات و با همكاري اداره اماكن عمومي شهرستان ميانه در ايستگاه ايست-بازرسي شهيد فرجي ميانه به مدت 6 ساعت بازداشت ميشود.وي به همراه ديگر دوستان خود، بي توجه به تهديد ماموران امنيتي به منظور قدرداني از فداكاريهاو ايستادگي هاي خانم عطيه طاهري ،همسر انسان آزاده ونماد تفكر دربند حركت ملي آذربايجان سعيد متين ، عازم ديدار با ايشان ميشوند.

4-ام خرداد ماه امسال-1390-بعد از برگزاري مراسم بزرگداشت شهداي قيام خرداد ماه سولدوز-در سال 85 -به همراه 19 نفر از فعالين ساير شهرهادر مسير بازگشت از سولدوز، توسط ماموران اداره اطلاعات در اورميه دستگير و به مدت يك شب در بازداشتگاه نيروي انتظامياين شهر به نام 9-پله مورد بازجويي قرار گرفته مي گيرد.

طي چند ماه گذشته ماموران اداره اطلاعات ضمن تماسهاي مكرر تلفني با خانواده ايشان، وي را به جهت فعاليتهاي ملي گرايانه در راستاي احقاق حقوق ملي آذربايجانيان تهديد به دستگيري نموده بودند.

آفاي سعادتي روز گذشته 4-ام بهمن ماه 1390 نيز با مراجعه ماموران اداره اطلاعات به منزل پدري ايشان در ميانه دستگير ميشوند.ماموران بدون اراده هيچ گونه توضيحي راجع به علت دستگيري، بسياري از كتابهاو دفترچه هاي يادداشت ايشان را با خود برده اند.

روزبه سعادتي از اعضاي فعال كانون آذربايجانشناسي دانشگاه تبريز،مدرس تاريخ معاصر ايران و آذربايجان دركميته ي پژوهشهاي تاريخي اين نهاد دانشجويي در دانشگاه تبريز ميباشند.وي پيش از اين نوشته هاي خود را در وبلاگ شخصي اش به آدرس زير منتشر كرده است.

http://ruzbeh-s.blogfa.com/

محمد احدي

محمد احدي 24 ساله و متولد شهر ميانه ،پاييز امسال در رشته مهندسي كشاورزي-آبياري از دانشگاه تبريز فارغ التحصيل شده بود.وي از اعضاي باسابقه و فعال كانون آذربايجانشناسي دانشگاه تبريز ميباشند كه در قالب كلاسهاي آموزش زبان توركي در اين نهاد دانشجويي به فعاليت مي پرداخت.

وي نيز از جمله شركت كنندكان در مراسم گراميداشت شهداي 4-ام خرداد در سولدوز -- همزمان با  قيام ضد نژادپرستي سال 85 ملت تورك –بودند كه به همراه 19 نفر از فعالين ساير شهرها ي آذربايجان كه دراين مراسم حضور داشتند دستگير و يك شب را در بازداشتگاه نيروي انتظامي واقع در 9-پله اورميه تحت بازجويي قرار گرفته بود.

چهارم مهرماه امسال بعد از مراسم تشييع پيكرهاي جانباختگان حادثه تصادف خانواده مرحوم ابراهيم جعفرزاده در خوي توسط ماموران اداره طلاعات دستگير و بعد از سپري كردن شب در هنگ مرزي خوي،  تحويل  دادگاه انقلاب اين شهر ميشود.قاضي اين پرونده با گرو گرفتن وسايل شخصي بسياري از دستگير شدگان از آنها مي خواهد طي روزهاي آتي  خود را به دادگاه معرفي نمايند.نهايتا بعد ازسپري شدن سه ماه ازتاريخ فوق و ارجاع پرونده مذكور به شهرستان محل سكونت متهم،13 آذر امسال احضاريه اي از كلانتري 13 ميانه جهت بررسي و تكميل تحقيقات پيرامون شكايت اماكن عمومي به دايره قضايي كلانتر ي13 ميانه دريافت مي كند.وي با مراجعه به كلانتري علت حضور خود در مراسم فوق را آشنايي و دوستي خود با مرحوم جعفرزاده عنوان مي نمايد.

ظهر روز سه شنبه 4-ام بهمن ماه 1390 ماموران اداره اطلاعات با مراجعه به منزل پدري ايشان در ميانه اقدام به دستگيري وي نموده، كيس كامپيوتر، تمامي كتابها، مجلات، سي دي و فيلمهاي موجود در خانه را بدون ليست برداري و ارائه هيچگونه توضيحي مبني برعلل دستگيري وي با خود ميبرند.

افشين شهبازي

افشين شهبازي 22 ساله اهل مغان ، دانشجوي مهندسي كشاورزي دانشگاه دولتي تبريز عضو و فعال خستگي ناپذير كانون آذربايجان شناسي دانشگاه تبريز ميباشد كه پيش از به همراه دوستان خود اقدام به برگزاري نمايشگاههاي كتب توركي، برگزاري دوره هاي آموزشي زبان توركي و برپايي اردوهاي دانشجويي با شركت فعالين جنبش دانشجويي آذربايجان در اين دانشگاه نموده بود.وي بارها از سوي مسئولين حراست دانشگاه تبريز احضار و در مورد عواقب فعاليتهاي ملي گرايانه اش مورد تهديد قرار گرفته بود.

ايشان نيز از جمله بازداشت شدگان امسال مراسم گراميداشت شهداي 4-ام خرداد ماه سولدوز- در قيام ضد نژادپرستي ملت تورك عليه سياستهاي تورك ستيزانه دولت مركزي در ايران در خرداد سال 85- و همچنين مراسم تشييع و خاكسپاري خانواده مبارزملي ابراهيم جعفرزاده كه چهارم مهر ماه امسال در حادثه تصادف در گذشتند ميباشند.

همزمان با شروع سال تحصيلي جديد روز 31 شهريور امسال-1390- در محل حراست دانشگاه تبريز دستگير و بعد از 24 ساعت بازجويي و شكنجه در اداره اطلاعات تبريزآزاد ميشود.

اداره اطلاعات شهرهاي تبريز و اورميه بارها با تماسهاي تلفني ايشان را در مورد حوادث و وقايعي كه طي سال گذششته حركت ملي آذربايجان با آن درگير بوده از جمله تظاهراتهاي اعتراضي نسبت به وضعيت بحراني درياچه اورميه ، احضار و تهديد مي نمودند كه همواره با بي توجهي وي نسبت به در خواستهاي غير قانوني اداره اطلاعات مواجه ميشدند.

آقاي شهبازي بعد از ظهر 3-ام بهمن ماه امسال در منزل شخصي و دانشجويي خود به همراه يكي از فعالين باسابقه و شناخته شده حركت ملي آذربايجان آقاي ابراهيم رشيدي (ساوالان) دستگير شدند.

كميته انضباطي دانشگاه تبريز پيش از اين با فشار بخش حراسست اين دانشگاه وي را از كليه امكانات رفاهي-دانشجويي در دانشگاه محروم نموده بود.

 



حفظ ساختار زبان مادريمان

یازار : آزادتورك

عدم رعايت آئين و ضوابط نگارش ، نوشته را معيوب كرده و آنرا سست و بي ارزش مي كند. عدم توجه به اصول و قواعد يك زبان باعث كم رغبتي خواننده به نوشته مي شود. آيا براي خواننده فرق نمي كند كه نويسنده «مي خواهم» را «ميخواهم» يا «ميخاهم» بنويسد؟ قطعاً او با ديدن چنين خطاهائي به نوشته ، به ديده حقارت نگاه خواهد كرد و نوشته ارزش خود را از دست خواهد داد.
متأسفانه به خاطر عدم آموزش زبان تركي آذربايجاني در ايران ، اين زبان داراي آئين نگارش مصوب و متقن نيست. همين باعث مي شود كه عده اي به تقليد از ادبيات جمهوري آذربايجان يا تركيه روشي را پيش گيرند و عده اي هم به اجتهاد خود آئيني برگزينند و اين باعث پراكندگي مي شود و خواننده باعث سردرگمي مي شود.
براي نمونه عده اي به تقليد از نگارش فونوتيكي كشورهاي همجوار سعي مي كنند تمام مصوتها را در نگارش نشان دهند و اين مورد درباره فتحه مشكلساز است. نوشتن «گله جك» بصورت «گه له جك» هم باعث اطاله نوشتار مي شود و هم خواننده سردرگم مي شود. حذف حروف عربي و تبديل آن به حروف تركي (به تقليد از خط لاتين) يكي ديگر از پراكندگي هاي نگارش تركي است. عده اي اصرار دارند كه «اقتصاد» را «ايقتيساد» بنويسند و خواننده اي كه دهها سال با املاي كلمه انس گرفته است را به يكباره دچار سردرگمي كنند.
آيا همه اينها صحيح است؟ آيا همه شان اشتباه است؟ كدام را پيش بگيريم؟ قطعاً وقتي اين كار متولي ندارد ، هركسي راه خود را پيش مي گيرد. آنچه در اينجا هم آورده مي شود ، باز قانون متقن و قطعي نيست ولي بعضي اصول اوليه از جانب تمام نويسندگان بايد رعايت گردد و عدم رعايت آن موجب طرد آن از جانب خواننده مي گردد.
بيشترين هجمه به آئين نگارش از جانب گويشهاي مختلف محلي است. در نگارش كنوني تركي آذربايجاني هيچ خطري بيشتر از گويش گرايي ، زبان ادبي را تهديد نمي كند. گويشها محترم و عزيز هستند و غنا و گستردگي يك زبان را مي رسانند ولي مرز بين زبان محاوره و زبان ادبي بايد مشخص گردد. دومين خطر و آفت بزرگ زبان تركي آذربايجان در ايران دخالت تركيبات زبان فارسي در تركي است. در اين حالت جمله «صادرات بانكي قرض الحسنه وامي وئرير» تبديل مي شود به «بانك صادرات ، وام قرض الحسنه وئرير». سومين آفت در اين باره نيز صحبتها ، مصاحبه ها ، سخنراني ها و نطق هاي مسئولين محلي و بدتر از همه گويندگان راديو و تلويزيون محلي است. به جمله زير توجه كنيد: «دهه فجر امسال ، ششصد و بيست و سه طرح عمراني در سطح استان افتتاح اولاجاق»!. آيا اين مسئول محترم نمي توانست به جاي «اولاجاق» بگويد: «خواهد شد» تا هم خيال ما را راحت كند و هم خيال فارسي زبانها را؟ گوينده تلويزيون مي گويد: «اذان مغربدن سورا ، استاندار محترم دانيشاجاخ»! آيا براي او سخت است كه بگويد: «آخشام اذانيندان سونرا محترم استاندار دانيشاجاق دير». جالب است كه اگر به همين مسئول يا گوينده تلويزيوني بگوئيم دو جمله فارسي بگو ، دچار اضطراب مي شود. درحاليكه كافيست به جاي فعل تركي ، فعل فارسي بگويد. آنچه در شبكه محلي صدا و سيما از زبان گويندگان ناشي و بي اطلاع از زبان محلي جاري مي شود و لهجه شهر يا حتي محله خود را به تمام استان تحميل مي كنند ، بزرگترين آفت زبان و ادبيات تركي آذربايجاني در ايران است.

>> در زبان تركي در يك كلمه نمي توان هم مصوت ثقيل وجود داشته باشد و هم مصوت ظريف. لذا در گفتار و نوشتار كلمات جاافتاده اي مانند «اياق» (در اصل آياق) را بايد تصحيح كنيم.
>> نيازي نيست مصوت فتحه را در تمام كلمه ظاهر كنيم. خواننده مي تواند «سپه لنمك» را بخواند و متوجه شود. ديگر نيازي نيست آنرا بصورت «سه په له نمك» بنويسيم.
>> حروف عربي و حتي املاي كلمات عربي بايد حفظ گردد. لذا صحيح نيست بنويسيم: رمزان ، زاهير ، ايقتيساد ، ايشتيباه. بلكه همان رمضان ، ظاهر ، اقتصاد ، اشتباه ، هم براي خواننده آشنا است و هم قابل تلفظ. قطعاً يك خواننده در خواندن متن تركي «اشتباه» را «ايشيتباه» مي خواند و نيازي به تحميل اين فكر به او وجود ندارد.
>> كلمات عربي و فارسي كه بايد تغيير شكل دهند تا در قالب تركي بيايند ، بايد با شكل تغيير كرده نوشته شوند. مانند: عؤمور (عمر) ، قايدا (قاعده).
>> در نوشتار كلمات اصيل تركي نبايد حروف عربي را دخالت دهيم. لذا نوشتارهاي مانند اصلان (آسلان) ، اطو (اوتو) ، اطاق (اوتاق) اشتباه است.
>> در نوشتار تركي ، كلمات اصيل تركي را كه وارد زبانهاي ديگر شده اند ، بايد به همان صورت اصيل تركي بنويسيم. مانند: قالا (قلعه) ، بوشقاب (بشقاب) ، قاشيق (قاشق) ، ساچما (ساچمه) ، اومود (اميد) ، كؤمك (كمك).
>> در گفتار و نوشتار اشتباهات خود را بدينصورت تصحيح كنيم:
- اگر اونو منه وئره (اونو منه وئرسه)
- درسده دوشدو چونكي اوخوماميشدي (اوخوماماغي ايچين درسده دوشدو)
- منيم كيتابيمي وئر يا يئرينه باشقا كيتاب آل (منيم كيتابيمي وئر يوخسا يئرينه باشقا كيتاب آل)
- اونو وئرديم تا باشيمدان آچيلا (باشيمدان آچيلماغا اونو وئرديم)
- بورادان تا تبريزه ايكي ساعات يول دور (بورادان تبريزه دك ايكي ساعات يول دور)
- بو اوغلوم ياخشي دي تا او بيريسي (بو اوغلوم او بيريسينه گؤره ياخشي دي)
- كيتاب كي اوخويورسان نه دير؟ (اوخودوغون كيتاب نه دير؟)
- آيا او درسي باشا دوشموشدون؟ (او درسي باشا دوشموشدون مو؟)
- به قول آتام: چوخ ياخشي كيشي دير (آتام دئمه لي: چوخ ياخشي كيشي دير)
- اوز به اوز (اوز اوزه) ، گؤز به گؤز (گؤز گؤزه) ، دال با دال (دال دالا)
- بالاخره آلاجاغيمي آلديم (آنجاق آلاجاغيمي آلديم)
- ناواخت سني گؤره بيله رم؟ (هاچان سني گؤره بيله رم؟)
- هم من گئديم هم سن (منده گئديم سنده)
- نه من گئديم نه سن (منده گئتمه ييم سنده)
- ...



آزادليق قهرماني فريدون ابراهيمي نين خاطيره سيله: گولوستان لاله سي – د.لطيف

یازار : آزادتورك

يوخ دئدين چون  ظاليمه  اولدون بو  خلقه  جاودان

 
خوش باهارين ظولم اليله لاله تك  توتدو  نه   قان
 
قصد ائدركن  چون زامان  شمشير  چكدي  باغلارا
 
غنچه لر گوللر سولاركن ياندي بستان خان و  مان
 
عطريني يئللردن آلديم  چون  شفق  پيغام  ائديب
 
هر  سحر  باد  صبا  سؤيلر  گينه  سندن   نيشان
 
باغ  و بستان چون يانيب  اؤلكه  فلاكت دير  بوتون
 
اود  توتوب پروانه لر شعله چكيبدير جيسم و  جان
 
خاطيره ن   اؤلمز   مزارين   ائللرين    قلبينده  دير
 
داستان  اولدو  بو   خلقه   جورئتين   ديلده   بيان
 
او  اگيلمز بوينون  اولدو  داردا  عصيان صحنه سي
 
ايستيقامتدير  بو  سمبول  ظولماتا  غوغا   سالان
 
ياتمايب طغيان سسي مين لاله لر  آچميش  يئنه
 
سسله نير توفان  گينه توتموش اگر بستان  خزان
 
نيسگيل اولدو  خلقينه  ايللر  غريب تك   او   مزار
 
خاطيرينده بيرگولوستان لاله سي خوش بيرجاوان
 
مظهرعشق اولموسان خلقيم اونودمازچون سني
 
غنچه ناكام  سولاركن  بير  قيزيل گول  تك  يامان
 
چون شفق سالدين سوزركن  او  قارانليق  گؤيلره
 
ظولماتا وحشت دوشركن لرزه توتدو گؤر نه  سان
 
ثبت اولوبدور خاطيره ن تاريخده  گؤركم  زيروه  تك
 
سؤيله نر ديللرده  ايللر دير  كي  او   قانلي  فغان
 
قهرمان  اي خلقيمين  آزاده ليك  عصيان  سسي
 
ياد  ائدر  ائللر سني  تاريخ  اونودماز  هئچ   زامان


ايبراهيم بي ساوالانين توتولماغينا گؤره-آلپاي سولدوزلو

یازار : آزادتورك

ياديما گلير كئچن ايل دوز بو زامانلاريدي, بيزه ديل كيلاسي قويموشدون.نئچه اؤيرنجييه ديل اؤيرتمك اوچون كيلومترلر يول گليردين.كيلاسين ايلك پروقرامي اؤز يازيلاريميزي اوخوماقييدي.ايندي ايستيرم يازديغيمي سنه اوخويام.بو سئري ايستيرم بير مكتوب يازام متين پورا,مهرداد كرمييه ,مهدي حميدي يه و اؤزلليكله ايبراهيم بي ساوالانا.
 
گئجه دير,ساحات 3:30وسن چوخ ياخين بير اوزاقليكدا.بيلميرم نه حالداسان,بيلميرم بو كئچن اون بير ساحاتدا سنين باشينا نه گلميش.بلكه ايشكنجه آلتيندا,بلكه سويوق يئرده بلكه ده اؤز دئديغين كيمي يالنيز يوموراق آلتينداسان.

اوتوروب,سنين رحمتليك مهنديس امانييه يازديغين يازقي ني اوخويوب آغلاييرام.يازيدان ال چكه بيلميرم.گؤزومون ياشين سيليب يئنيدن اونو اوخوماغا باشلاييرام.يوخونون آنلامي بئينيمدن سيلينيب و يئرينده سنين يادين اوره ييمده اوتوروب.
سن دمير نرده لرين اوتاييندا,منيسه بوتايدا,كيم بيلير؟بلكه ده اؤزگورلوك بو سويوق دميرلرين اوتاييندا گيزله نيب؟ گيزلتمك ايسته ميرم,قوي دئييم,توتولماغيندان,اوزولدوغوم قدرده سؤووندوم.قوي توتسونلار سني.بلكه بير گئجه ليك اولسادا گئجه ني دينج ياتاسان.بلكه صاباح,شهردن  شهه ره  گئتدييين يوللار آغريلي بئليني اينجيتمه دي.
يوردوموزدا قيشين سويوقلوغو قيلينج كيمي كسير بيله مي  و تكجه سنه تاي گوجلو اينسانلارين يادي اوره
ييمي قيزديرا بيلير.قويما سويوق باخيشلار اوشوتسون مني.
اوره ييمده بير سؤز آغيرليق ائلييير,.بير سؤز دئمك ايسته ييرم،بير بؤيوك اينسادان بير بؤيوك اينسانا؛بلكه بو سؤز دوداقلاريندا گولوش اوتوردوب, مني سؤووندوردو:


" بؤيوك اولماق اوچون  
 
هئچ كيمسه يه ايلتيفات ائتميه جكسن  

هئچ كيمسه ني آلداتماياجاقسان  
اؤلكه اوچون گئرچك آماچ نه ايسه اونو گؤره جك، او هدفه يورويه جكسن  
هركس سنين علئيهينده بولوناجاقدير  
هركس سني يولوندان چئويرمه يه چاليشاجاقدير  
فقط سن بونا ديرنه جكسن  
اؤنونه سونسوز انگللر ده ييغاجاقلار 
كنديني بؤيوك دئگيل، كيچيك، ضعيف، آراجسيز، هئچ ساياراق  
كيمسه دن يارديم گلمه يه جگينه ايناناراق  
بو انگللري آشاجاقسان  


بوندان سونرا دا سنه بؤيوك دئيرلرسه,بونو سؤيله ينلره گوله جكسن. " (آتا تورك)

 

ساوالان پورت



ايران توركلري

یازار : آزادتورك

ايران توركلري

(حسين. نيهال آتسيز)



12 نويابر 1968ده، ساعات 19 داكي راديو خبرلرينده و ائرته‌سي گونكو قزئتلرده بيلديريلديگينه گؤر، ايران خاريجي ايشلر ناظري زاهيدي، تهران آئروپورتدا، پيوه خاريجي ژورناليستين سوالينا وئرديگي جاوابدا، بو علاقه لرين كئچميشده اولدوغو كيمي دوستلوق و قارداشليق اساسلارينا سؤيكن گئتديگيني سؤيله‌ميشدي.


آرديني اوخو

از سري قهرمانان فراموش شده ، شهيد فرزاد اسدپور

یازار : آزادتورك

فرازاد اسدپور در 3 خرداد (سلسله قيام هاي آزربايجان عليه توهين روزنامه ايران )85 در خيابان امام اورميه به دست نيروهاي ضد مردمي به شهادت رسيدند

و در 4 خرداد فقط با حضور پدر و مادرش دفن گرديد و در مراسم ختم وي در مسجد سردار اورميه آگهي از طرف سربازان گمنان امام زمان ( خائنان به ملت ) پخش گرديد و در آن علت مرگ شهيد فرزاد اسدپور سور خوردن در حمام و افتادن و ضربه مغزي ذكر شده بود .

يادش گرامي

تقديم به شهيد فرزاد اسدپور

وارليغيميز موما دونور گيله گيله

سن يانير سان

من يانيرام

اما يئنه

قارا وطن ايشيقلانمير.

دار مزاردا ياتان شهيد

يولدي ساچين آنان شهيد

چيخ مزاردان عصيان ائيله

قاني يئرده قالان شهيد

باجين هله قارا گئييب

اوتانمايير زامان شهيد

گئجه گوندوز آغي دئيير

قولاق آسير آتان شهيد

يئنه چوخو مين دؤن گئيير

وعيد وئرير يالان دئيير

شهيدلرين قاني يئرده

ناخلفلر بايرام ائدير

دار مزاردا ياتان شهيد

يوادو ساچين آنان شهيد

چيخ مزاردان عوصيان ائله

قاني يئرده قالان شهيد

شعر : جننت علي اوف

 



آيا فعالين مدني آذربايجان پان توركيست هستند؟

یازار : آزادتورك

توضيح از تريبون: بازار ستيز با "پان تركيسم" امروز داغ است و هنر "پان تركسيت ستيزي" سكه و تعداد هنرمندان با نام و بي نام اين رشته دچار تورم است. جالب است كه اين محافل عليرغم پركاري خودشان، زحمت تعريف اين پديده، نشان دادن مصاديق تعريف خود در گروههاي مورد نظر و ميزان نفوذ اين گروهها را بخود نمي­دهند. وجود افكار ارتجاعي و غيردمكراتيك در منطقه و كشور عقب مانده­اي اكه ما در آن قرار گرفته­ايم، خواه از سوي توركها يا از سوي فارسها باشد. چندان تعجب برانگيز نيست. چنين افكاري در جوامع دمكراتيك هم وجود دارند. ترديدي هم در ضرورت كار روشنگرانه (در همه جوامع) در مبارزه با اين افكار نيست. اما آنچه ما اينك با آن شاهديم، چيز ديگري و از جنس ديگري است كه جناب حسن راشدي با تيزبيني يك روشنفكر آشنا به مسائل محيط خود، آنرا قلمي كرده است.

 

 


آرديني اوخو

جمهوري آذربايجان قدرتي در حال ظهور در قفقاز -بهرام اميراحمديان

یازار : آزادتورك

جمهوري آذربايجان با مساحتي برابر 6/86 هزار كيلومتر مربع در شرق قفقاز واقع شده و نوار مرزي آن در ساحل غربي درياي خزر 456 كيلومتر است. بندر باكو بزرگترين شهر ساحلي درياي خزر با دو ميليون نفر جمعيت يكي از بزرگترين و قديمي ترين شهرهاي منطقه است.  جمهوري آذربايجان هم از نظر موقعيت ژئوپليتيكي و هم مكان جغرافيايي از اهميت خاصي در منطقه قفقاز و درياي خزر برخوردار است كه اين موقعيت يگانه و تغييرناپذير است.

ميراث فرهنگي و معماري ملي و اسلامي جمهوري آذربايجان مهمترين عامل ثبات ملت جمهوري آذربايجان است. آذربايجان دومين كشور شيعه جهان است كه با برخورداري از باور آذريها به اينكه خودشان ملت بزرگي هستند كه سابقه دولتمداري در منطقه را دارا هستند، به آنان نوعي اعتماد به نفس داده است. ميراثهاي گرانبهاي معماري و آداب و رسوم مردم آن در كنار تنوع فرهنگي و انواع غذاها، پوشاك و صنايع دستي متنوع و چشم اندازهاي جغرافيايي متنوع اين كشور را به موزه مردم شناسي تبديل كرده است كه همه ساله هزاران گردشگر خارجي را بخود جلب مي كند كه موجب شكوفايي اقتصادي مي شود. 

جمهوري آذربايجان پرجمعيت‌ترين كشور در ميان جمهوري‌هاي قفقاز است. در سال 2008 جمعيت جمهوري آذربايجان به 7/8 ميليون نفر رسيد كه حدود 52 درصد آنها در شهرها زندگي مي‌كنند. در آذربايجان 24 درصد و در ارمنستان 22 درصد جعيت كمتر از 15 سال دارند. آذربايجان جمعيتي با ساختار جوانان دارد كه به نيروي كار آموزش ديده تبديل و در آينده آذربايجان نقش ارزنده اي ايفا خواهند كرد.

پيش بيني مي شود جمعيت آذربايجان در سال 2025 به 7/9 ميليون و در 2050 به 6/11 ميليون نفر برسد. در مقابل جمعيت ارمنستان در حال حاضر 3 ميليون نفر است كه در سال 2025 به به 4/3 و در سال 2050 در همان حد باقي خواهد ماند و رشدي نخواهد داشت. اميد به زندگي در بدو تولد در آذربايجان براي مردان 70 و براي زنان 75 سال است. اكنون جمعيت آذربايجان به تنهايي بيش از جمعيت دو جمهوري ديگر قفقاز (ارمنستان و گرجستان)است.

در سال 2007 در آذربايجان از تعداد كل شاغلان در بخش اقتصادي 70 درصد در بخش خصوصي فعال هستند. تعداد بيكاران 281 هزار نفر (5/6% فعال از نظر اقتصادي) بوده است كه تنها 51 هزار نفر آنها ثبت شده اند.

 جمهوري آذربايجان قدرتمندترين دولت منطقه قفقاز را داراست و قوي ترين ارتش منطقه را در اختيار دارد.   اين كشور با كمكهاي غرب، پيشرفته ترين ارتش منطقه را در اختيار دارد.

ذخاير اثبات شده نفت خام آذربايجان در پايان سال 2008 برابر 7 ميليارد بشكه بوده است كه حدود يك درصد ذخاير اثبات شده جهان را تشكيل مي دهد. اين كشور روزانه 914 هزار بشكه نفت توليد مي كند كه با صرفه جويي در مصرف در سال 2008 با 26 درصد كاهش مصرف، مصرف روزانه خود را به 71 هزار بشكه در 2008 رسانده است. ذخاير اثبات شده گاز آذربايجان در همين سال 2/1 تريليون متر مكعب و توليد سالانه 7/14 ميليارد متر مكعب بوده است كه در نتيجه اين كشور به جرگه صادر كنندگان گاز منطقه تبديل شده است

جمهوري آذربايجان كه جمعيت آن از 7/7 ميليون نفر در سال 1995 به 7/8 ميليون نفر در سال 2008 رسيده است(با رشد سالانه حدود 1/1% در سال)، توانسته است طي اين مدت توليد ناخالص داخلي خود را از 4/2 ميليارد دلار در سال 1994 به 3/46 ميليارد دلار در سال 2008 برساند. در عين حال درآمد سرانه از 319 دلار در سال 1995 به 5321 دلار در سال 2008 رسيده است(حدود هفده برابر افزايش).

دولت آذربايجان7/22% از توليد ناخالص داخلي كشور را مصرف مي كند و كسري بودجه آن سالانه كمتر از 1% بوده است. در سال 2007 در بخش صنعت 4/88%، در ساختمان 9/71%، در كشاورزي 8/99%، در تجارت 2/99% و در حمل و نقل 4/71% توسط بخش خصوصي توليد مي شود. اين شاخصها نشان دهنده موفقيت برنامه هاي خصوصي سازي اقتصادي بوده است. از سال 2003 تا كنون نرخ برابري منات در برابر دلار تقويت شده و پول ملي از قدرت با ثباتي برخوردار است.

در سال 2007 در آذربايجان حدود 5 ميليارد دلار سرمايه گذاري مستقيم صورت گرفته كه در منطقه بي سابقه بوده است.

در سال 2006 حجم تجارت خارجي آذربايجان برابر 7/11 ميليارد دلار بوده است( واردات 5266 ميليون دلار و صادرات 6372 ميليون دلار). در همين دوره رقم مربوط به ارمنستان 7/2 ميليارد دلار بوده است. در سال 2007 حجم تجارت خارجي 8/11 ميليارد دلار بود كه شامل 1/6 ميليارد دلار صادرات و 7/5 ميليارد دلار واردات بوده است.

 البته ناگفته پيداست كه سهم نفت در تجارت خارجي بسيار زياد است و بدون دسترسي به درآمدهاي نفتي اين ميزان تجارت خارجي ممكن نمي شد، چيزي كه ارمنستان از آن محروم است. تجارت خارجي جمهوري اسلامي ايران در اين دوره 117 ميليارد دلار بوده است. به سخني ديگر مي توان گفت كه چون جمهوري آذربايجان جمعيتي برابر يك دهم ايران دارد، تجارت خارجي آن هم به اندازه يك دهم ايران است و هر دو كشور شيعه و صادر كننده نفت با شاخصهايي برابر در حال توسعه هستند.

به اين ترتيب جمهوري آذربايجان به قدرتي تاثير گذار در منطقه خود تبديل شده است. بهره برداري از چاههاي نفتي كه در سال 1995 به نام پروژه بزرگ قرن نام گرفت، با افتتاح خط لوله باكو- تفليس- جيهان، و خط لوله انتقال گاز باكو - تفليس ارزروم، درآمدهاي سرشاري را نصيب دولت آذربايجان كرده و رشد توليد ناخالص دو رقمي آن در سالهاي اخير ناظران را متحير كرده است. ايجاد آرامش در سايه ساختار قدرتمند دولت مركزي و تقويت موقعيت حزب يئني آذربايجان(حزب هوادار دولت) است كه زمام امور كشور را در اختيار دارند. حدود 23 درصد از توليد ناخالص داخلي اين كشور سرمايه گذاري صورت مي گيرد. چند سال متوالي است كه آذربايجان رشد بي نظير سالانه دو رقمي را تجربه مي كند و در سال 2008 رشد آن نسبت به سال قبل 8/10 درصد بوده است. از موفقيتهاي مهم جمهوري آذربايجان كاهش رشد جمعيت و تنظيم خانواده است كه اكنون به 1/1درصد رسيده است. از اينرو مي توان گفت كه سهم توليد ناخالص سرانه سال بسال افزايش خواهد يافت.

در شهر باكو گفته مي شود كه بيش از 400 برج اداري و مسكوني سربرافراشته يا در حال ساخت هستند. چهره پايتخت كشور نسبت به سالهاي آغازين دهه 1990 كاملا دگرگون شده است. امروزه شهر باكو به مركز سرمايه گذاري شركتهاي خارجي و دولتهاي متعدد غربي تبديل شده است. زماني آذربايجان بشدت نيازمند كمكهاي ايران بود و خود را وابسته به ايران مي ديد اما اكنون اوضاع دگرگون شده است. سرمايه گذاري در صنعت نفت و انرژي چهره كشور و ساختار اقتصادي، اجتماعي و در نهايت سياسي آن را دگرگون كرده است. به همين سبب آذربايجان قصد آن دارد كه با تكيه بر متحدان منطقه اي و فرامنطقه اي و ساختارهاي قدرتمندي كه از در آمدهاي نفتي بدست آورده است، به ايفاي نقش بپردازد. در اين راستا و در شرايط كنوني آذربايجان تا كسب قدرت قابل قبول و آمادگي كافي، قصد رويارويي نظامي با ارامنه قره باغ را ندارد كه از سال 1994 حدود 20 درصد خاك آن را تجزيه و اعلام استقلال كرده اند. بودجه نظامي آذربايجان سال بسال در حال افزايش است.

نيروهاي نظامي آن با استانداردهاي اروپايي نوسازي و آموزش ديده مي شوند. آن طور كه گفته مي شود شايد آذربايجان زودتر از گرجستان و ارمنستان به ناتو بپيوندد. از اينرو باكو به مركزي براي رفت و آمد و بازديدهاي سران جهان و مقامات بلند پايه جهاني تبديل شده است. كنفرانس هاي بين المللي، ديدار هاي رسمي، برگزاري جشنواره ها و كنگره هاي جهاني، و ديگر اقدامات دولت جمهوري آذربايجان در راستاي ايفاي نقش بيشتر در منطقه و جهان، نشان از اراده باكو براي بين المللي شدن دارد. انتخاب باكو به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال 2009 از سوي آيسيسكو و يونسكو، نشان از پتانسيلهاي آذربايجان در مناسبتهاي مهم جهاني دارد. در عرصه سياست هاي داخلي هم آذربايجان گامهاي مهمي برداشته است و توانسته است با تكيه بر درآمدهاي نفتي زيرساختهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، بهداشتي و آموزشي خود را دگرگون و در راههاي توسعه گام بردارد.

 اكنون جمهوري آذربايجان آن كشور كوچك و فقير جنگ زده نيمه نخست دهه 1990 نيست و با همان ادبيات آن دوره نمي توان با آن گفت و گو كرد.

اكنون جمهوري آذربايجان نه تنها تهديدي احساس نمي كند، بلكه مي خواهد با تكيه به قدرت اقتصادي و پشتوانه شركتهايي كه در آنجا سرمايه گذاري كرده اند، سياست خارجي مستقلي را در پيش بگيرد. طبيعي است كه رئيس جمهور آذربايجان آقاي الهام علي يف تجربه دولتمداري را هم در خانواده و از پدر و هم در دانشگاههاي مسكو فراگرفته و عملكرد چشمگيري در دوره اول رياست جمهوري داشته است. اقدامات عمراني و رفاهي دولت آذربايجان كه در سايه درايت هاي رئيس جمهوري و در كنار افزايش قيمت نفت در سالهاي اخير بدست آمده است آذربايجان را به كشوري پيشرو تبديل كرده است. ساخت و ساز زيربناها و خدمات عمومي كه مردم از آن بهره مي گيرند، سبب افزايش قدرت دولت و حكومت شده است. تعداد ديگري از كشورهاي نفت خيز در منطقه وجود دارند كه نه تنها از افزايش درآمدهاي نفت براي رفاه مردم بهره نبردند، بلكه درآمدهاي سرشار نفت به ايجاد بحران هاي سياسي و اقتصادي كشورشان نيز دامن زد. از اينرو مقايسه آذربايجان با ساير كشورهاي مشابه نشان مي دهد كه در جمهوري آذربايجان عزم عمومي براي توسعه وجود دارد و مردم به اين باور رسيده اند كه مي توانند برنامه هاي توسعه اي خود را دنبال كنند.

كمتر كشوري را در محيط بين الملل مي توان يافت كه با وجود بحران تماميت ارضي بتواند بسوي توسعه زيربناها گام بردارد. اكنون آذربايجان به درجه اي از قدرت در تمام زمينه ها(ثروت، صنعت، آموزش، علم و فرهنگ، نيروهاي مسلح) رسيده است كه مي تواند با بسيج جوانان خود جبهه قره باغ را براحتي فتح كرده و حاكميت خود در اين منطقه به اعاده كند، اما دولتمردان آذربايجان بخوبي بر اين امر واقفند كه صلح بد بهتر از جنگ خوب است. جنگ برنده اي ندارد و حتي طرف پيروز هم شكست خورده است. اكنون جهان جهان گفت و گو و مفاهمه است. جنگ به انسانهاي عقب افتاده تعلق دارد. جامعه آذربايجان و ارمنستان از جوامع پيشرفته و مدني هستند. در سياست خارجي آذربايجان اعاده حاكميت بر قره باغ از راه مذاكره و زبان ديپلماسي مطرح است و در اين راه آذربايجان موفقيت هاي بسياري در عرصه بين الملل كسب كرده است. زماني نخواهد كشيد كه آذربايجان در اثر توسعه به كشوري مهم تبديل خواهد شد و در آن زمان ساكنان ارمني قره باغ خودشان با ميل و رغبت به آغوش آذربايجان بازخواهند گشت.

زيرا يك واحد سياسي خودمختار و توسعه يافته و مرفه در تركيب جمهوري آذربايجان (جمهوري خودمختار قره باغ كوهستاني)، بسيار جذاب تر از يك واحد سياسي مستقل ضعيف و قفير است(جمهوري خودخوانده ناگورنو قره باغ). سازمان هاي مردم نهاد(NGO)، هنرمندان، نويسندگان، شعرا، موسيقيدانان، خوانندگان مردمي و ملي، اساتيد دانشگاهها، نمايندگان پارلمان و شخصيتهاي مستقل علمي و فرهنگي هر دو جمهوري آذربايجان و ارمنستان پتانسيلهاي آن را دارند كه قفقاز را به بستر همكاريهاي علمي، فرهنگي، هنري، صنعتي و گردشگري تبديل و منطقه اي بدور از تنشهاي قومي و كج فهمي تبديل كنند. آن روز دير نيست. باب گفت و گو هميشه باز است. روشنايي پشت در است، در را بگشاييد.   

استاد دانشگاه‌هاي تهران و كارشناس روابط بين الملل و مسائل ژئوپليتيكي 

 

http://www.khabaronline.ir/news-29222.asp