پرفسور محسن هشترودي

یازار : آزادتورك

شرح حال بزرگ مردي كه نگاه تيز بين او فراسوي هر پرده مات و كدري را در مي‌يافت و وقتي به دنيا مي‌نگريست به قدري آن را خوب مي‌شناخت كه درك نوع نگاه او به دنيا به بررسي بيشتري نياز دارد. در سال ١٢٨۶ خورشيدي در شهر تبريز در خانواده‌اي فرهيخته كودكي به دنيا آمد كه او را محسن نام نهادند. پدرش همچون اكثر آذربايجانيها مردي بود كوشا و با همت، كه چهارده سال در نجف اشرف تحصيل كرده بود. يك روحاني وارسته و پرهيزگار كه چون از نجف به تبريز برگشت، اشراف و اعيان شهر براي او هديه‌هاي بسيار فرستادند و او كه انساني وارسته بود، تمام هديه‌ها را پس فرستاد حتي هديه صولت السلطنه را. و با اين شيوه به آنان فهماند كه وابستگي به يك طبقه و دلسوزي براي طبقه ديگر باهم منافات دارد، اين بود كه در كنار ستارخان سردار ملي به مبارزه پرداخت و در دور اول و دوم به نمايندگي مردم تبريز به مجلس شورا رفت. او مشاور شيخ محمد خياباني از فعالان نهضت مشروطه بود و مردي پارسا و سخت كوش بود كه از مال دنيا چيزي نيندوخت و همواره سعي مي‌كرد چهار فرزند پسرش را پارسا و سخت كوش و دانش دوست بار آورد و در اين امر نيز موفق شد به گونه‌اي كه هر چهار فرزندش به نحوي در زمينه كاري خود موفق بودند.

 

تحصيلات

چهل روز كه از حضور محسن در خانواده آنان گذشت خانواده هشترودي به تهران نقل مكان كرد. محسن هشترودي تحصيلات ابتدايي خود را در مدارس سيروس و اقدسيه گذراند. وي مرد بسيار سخت كوشي بود و از كلاس هفتم بدون معلم به فراگيري زبان فرانسه همت گماشت و در آن خصوص چنان پيشرفت كرد كه خيلي زود شروع به خواندن كتابهاي فرانسوي نمود. محسن از كلاس هشتم به مدرسه دارالفنون رفت و چون سطح مدرسه دارالفنون از بقيه مدارس بالاتر بود، بطور معمول هر دانش آموز تازه واردي را در كلاسهاي مختلف مي‌سنجيدند. به همين دليل معلم هندسه از او خواست قضيه‌اي را ثابت كند آن روز هيچ كس نمي‌دانست كه روزي همين دانش آموز يكي از رياضيدانهاي بزرگ دنيا خواهد شد.

محسن در آنروز معلم هندسه را مات و مبهوت نمود و معلم در شگفت شد كه او چگونه اين قضيه را بدون استفاده از راههاي مطرح شده در كتاب ثابت نموده است؟! از او پرسيد اين راه را از كجا آموخته اي؟! و دور ازذهن نبود كه محسن هشترودي با اين همه كلنجار رفتن با كتابها اين راه را خودش ابداع كرده باشد. ديري نپاييد كه از پرتو آوازه نام او در مدرسه نام ديگر شاگردان برجسته مدرسه كم رنگ شد و محسن هشترودي كانون توجه معلمان و شاگردان مدرسه شد. پروفسور هشترودي دوران دبيرستان را كه به پايان رساند. تحصيل در رشته پزشكي را آغاز نمود، پس از مدتي تحصيل در اين رشته آن را رها كرد و به فرانسه رفت تا در رشته مهندسي مكانيك تحصيل نمايد، اما اين رشته نيز با ذوق او موافق نبود. اين بود كه به تهران برگشت و در دارلمعلمين عالي به تحصيل در رشته رياضي مشغول شد.

رياضي با روح ذوق پروفسور هشترودي موافق بود و او باعشق تمام به تحصيل پرداخت. پس ازدريافت درجه ليسانس به فرانسه رفت و در دانشكده علوم پاريس مشغول به تحصيل در رشته رياضي شد و سپس به دانشگاه سوربن رفت و در آن دانشگاه تحصيلات خود را در دوره دكتري رياضي به پايان رساند. پروفسور هشترودي در سال هزار و سيصد و پانزده خورشيدي در سن بيست و نه سالگي به ايران بازگشت و با سمت دانشياري در دانشكده علوم و دانشسراي عالي مشغول به تدريس شد و پس از پنج سال به درجه استادي رسيد.

خصوصيات فردي و فعاليتهاي غير رياضي

پروفسور هشترودي نيز همچون پدرش انساني وارسته بود وارسته و آزاد از بسياري قيد وب ندهاي دست و پا گير ، قيد و بندهايي كه درصد بسيار زيادي از توان افراد را به خود اختصاص مي‌دهد و همين امر يكي از رموز موفقيت او بود. بيشتر پول و وقتش را صرف مطالعه مي‌كرد و مطالعه او هيچگاه به يك زمينه خاص محدود نمي‌شد. علاوه بر رياضي در ادبيات و بسياري زمينه‌هاي ديگرنيز مطالعه داشت. هر شبانه روز سه تا چهار ساعت مي‌خوابيد و بقيه وقتش را صرف مطالعه و كارهاي اجتماي و فرهنگي مي‌كرد. استاد هشترودي پا به پاي تدريس در دانشگاه در سال ١٣٣٠ به مقام رياست دانشگاه تبريز رسيد، و در سال 1336 به عنوان رئيس دانشكده علوم دانشگاه تهران انتخاب شد.
اگر قرار باشد سر رشته دانش و فن در دست زورمنداني باشد كه آن را ضد انسانها بكار گيرند چه بهتر كه تمدني در كار نباشد و بر همان حالت انسانهاي نخستين زندگي كنيم. يك دانشمند هنگامي مي‌تواند بر مراد دل خود زندگي كند كه استقلال داشته باشد. نازك دلي ، داشتن احساس پاك و لطيف و حساسيت او نسبت به ظلم و ستم از ديگر ويژگيهاي او بودند. پروفسور هشترودي چنانچه نشاني از ستم مي‌يافت بي درنگ واكنش نشان مي‌داد، حتي اگر در كوچه و خيابان مادري كودكش را تنبيه مي‌كرد با بانگ و فرياد آن مادر را از اين عمل زشت باز مي‌داشت. نقل است روزي در حين تدريس پروفسور هشترودي متوجه كفشهاي پاره پاره دانشجويي شد و نتوانست به درس دادن ادامه دهد، كلاس را ترك كرد بعد آن دانشجو را خواست و چون از تهيدستي بي حد او خبر دار شد از حقوق خود براي او مستمري در نظر گرفت.

پروفسور هشترودي مطرح كننده يوفوها و كسي كه به شوروي سابق كمك كرد تا زماني كه سفينه يوري گاگارين داشت از مسير خود منحرف مي‌شد، با محاسباتش به مسير اصلي خود باز گردانده شود. اين دانشمند بزرگ بيش از صد مدال جهاني دارد.


مقالات و تأليفات پروفسور

حاصل زندگي پر بار پروفسور هشترودي را نمي‌توان به سادگي با معيارهاي كمي قياس كرد، وي طي سالهاي استادي خود شاگردان برجسته‌اي تربيت نمود كه هر كدام راه او را پيش گرفتند و مايه سر بلندي ملت ايران شدند. آيا تعليم انسان آن هم انسانهاي برجسته و بزرگي كه پرتو وجود هر كدام از آنها به تنهايي روشني بخش قسمت وسيعي ازجامعه است را مي توان به آساني سنجيد و با معيارهاي موجود ارزيابي كرد. حاصل 69 سال زندگي پر ثمر علاوه بر كارهاي فرهنگي ، علمي و مديريتهاي فرهنگي مقاله‌ها و كتابهاي بسياري است كه مشهورترين آنها به قرار زير مي‌باشد:


• نظريه اعداد
• دانش و هنر
• تمرينهاي رياضيات مقدماتي
• سايه‌ها
• سير انديشه بشر
• LES CONNEXIONS NORMAL AFFINES ET WEYLIENNES
• SUR LES ESPACES DE RIMANN DE WEYL ET DE SCHOUTEN

تخصص پروفسور هشترودي در زمينه هندسه دبفرانسيل بود. مهمترين اثر علمي نگاشته شده توسط محسن هشترودي، پايان‌نامه دكتراي او در زمينه هندسه ديفرانسيل است، كه در آن يكي از مدل‌هاي رياضي استادش (كارتان) را تعميم داد كه امروزه به نام «اتصال هشترودي» (Hachtroudi Connection) شناخته مي‌شود. او در طول زندگي حرفه‌اي در ايران چند مقاله كوتاه علمي نيز منتشر كرد. جداي از پژوهش علمي، پروفسور هشترودي به عنوان يك متفكر منتقد و رياضيدان نامدار، داراي اهميت نمادين و شخصيتي اثرگذار در جامعه علمي معاصر ايران بوده است.

وداع با دنيا

سر انجام پروفسور هشترودي در روز 13 شهريور سال 1355 خورشيدي چشمان تيز بين و كنجكاو خود را بر اين جهان پر فسون بست و اين چنين خلأي دردناك و سنگين در ميان جامعه علمي ايجاد شد. او در حالي اين جهان را بدرود گفت كه همچنان به كار با جوانان عشق مي‌ورزيد و آرزو مي‌كرد اي كاش سنت جاري اجازه مي‌داد تا جسدش در دانشگاه دفن شود تا باز خاك نشين قدم جوانان باشد.

حيدربابا، مرد اوْغوللار دوْغگينان نامردلرين بورونلارين اوْغگينان

منابع:
1- دانشنامه رشد
2- جام جم آنلاين
3- ويكيپديا