تيشه به ريشه وحدت ملي

یازار : آزادتورك

عباس جوادي – در «خبرگزاري آذربايجان» به «نمايشنامه» مانندي برميخورم با تيتر «آذربايگاني چطور ترك زبان شد». تمام حرفش اينست كه مغول ها در زمان حاكميت غازان خان ايلخاني (اوايل قرن چهاردهم) زبان بومي و فارسي- آذري مردم آذربايجان را «به زور شمشير» به تركي تبديل كرده اند!

 

اولا كه اين،خلاف واقعيت تاريخي است. ايلخانيان مغول تبار بودند و ترك نبودند. زبان بخشي از مردم ايران مغولي نشده اما تركي شده چونكه تعداد ترك ها به مراتب بيشتر از مغول ها بود و ترك ها براي اسكان و زندگي به اين مناطق آمده اند. به اين فصل «ويكي پديا»ي فارسي توجه كنيد:

غازان پسر ارغون پس از بايدوخان به ايلخاني مغول در ايران رسيد. وي ابتدا بودايي بود كه قبل از شركت در جنگ بايدو، به تشويق اميرنوروز اسلام آورد.

غازان‌خان در آغاز سلطنت تمام فرمان‌روايان و حاكمان مغول را به دين اسلام دعوت و ترغيب كرد. غازان خان تبعيت از خان مغولستان را رها كرد و سلسله ايلخاني در ايران به استقلال رسيد.غازان، صدرجهان زنجاني را صاحب‌ديوان كرد و منصب امارت را به اميرنوروز بخشيد. وزير غازان خان رشيدالدين فضل‌الله همداني بود.

غازان‌خان دمشق را فتح كرد اما در مرج الصفر از سپاه مصر شكست خورد.وي قيام آلافرنك پسر گيخاتو را سركوب كرد و پيروان آلافرنك را مجازات نمود. به دستور غازان‌خان تمام معابد مغولان در تبريز ويران گشت و سكه‌ها نقش اسلامي يافتند. غازان‌خان به ساختن بناها و تعمير مساجد و آرامگاه‌ها علاقه‌مند بود و در تبريز بناهاي بسياري بنا كرد كه به نام او اوشنب غازان خوانده شد. اين مجموعه خيريه شامل مسجد، مدرسه، خانقاه، بستان، قصر و حمام مي‌شد. در دوره غازان خان موج دوم( موج اول در دوره سلجوقيان) ورود اقوام تركي به آذربايجان آغاز گرديد وي تاثير بسياري در تغيير زبان و فرهنگ مردم آذربايجان از آذري به تركي داشت.پروفسور پيتر گلدن در صفحه ۳۸۶ كتاب خود كه يكي از جامع‌ترين كتاب‌ها درباره تاريخ گروه‌هاي مختلف ترك چاپ شده‌است روند تركي زبان شدن آذربايجان را به سه مرحله بخش كرده است: نخست ورود سلجوقيان و مهاجرت قبايل اغوز به ناحيه آذربايجان و آران و آناتولي، دوم حمله مغولان كه بيشتر سربازان شان ترك‌تبار بودند، و سوم دوران صفويان كه بسياري از قبايل اغوز-تركمان قزلباش از آنوتولي به ايران سرازير شدند.

غازان‌خان به گسترش دانش و صنعت بسياري علاقه‌مند بود و خود او در تاريخ و جغرافيا بسيار مطلع بود. غازان‌خان به زبان‌هاي مغولي، فارسي، عربي، هندي، چيني، تركي و عبري آشنايي داشت. غازان‌خان در سن سي و سه سالگي بعد از نه سال فرمان‌روايي در قزوين وفات يافت.پيكرش به تبريز منتقل شد و آن‌جا در شنب غازان به آيين مسلماني به خاك سپرده شد.غازان خان را به نوعي بوجود آورنده شهر تبريز مي شناسند زيرا در دوره پس از ساساني, تبريز به صورت يك ده يا يك واحه بوده. در تركي(زبانهاي آلتايي) غازان به معني ديگ است رسم مغولان اين بود كه به محض تولد فرزند چشم پدر به اولين شي خورد اسم فرزند را همان بگذارددرمورد غازان خان همين اتفاق افتاده بود.

روند تركي شدن زبان مردم آذربايجانحدود 500-600 سال قبل ازاولين حملات مغولها، يعني از ظهور اسلام و شايد حتي پيش از آن در آذربايجان قفقاز شروع شده و بطور بسيار فشرده تر از زمان سلجوقيان و كوچ و اسكان اقوام اوغوز – تركمن به خراسان، قفقاز، آذربايجان و تركيه كنوني در قرن يازدهم يعني تقريبا 300 سال قبل از غازان خان شروع شد و تا صفويه و حتي بعد از آن ادامه داشت تا تركي زبان اكثريت مردم شود. ثانيا ما ميدانيم كه مثلا در زمان شاه اسماعيل صفوي مردم سني مذهب تبريز و بغداد را كوشش كردند به زورناچار به قبول مذهب شيعه كنند اما هيچ گونه شواهد و روايات معتبر تاريخي در دست نيست كه زبان مردم هم به زور شمشير تغيير يافته باشد. ثالثا زبان مغولي چه ربطي به تركي تركمني و اوغوز دارد؟ سربازان ترك از شاه اسماعيل ساماني و سلطان محمود غزنوي گرفته تا تيمور لنگ و ايلخانيان در خدمت هر گونه پادشاه از هر قوم و نسب بوده اندو سپس خود در ماوراءالنهر، ايران، آسياي صغير،عراق؛ سوريه و مصر حاكميت هاي خود را بر پا كرده اند. اما تغيير زبان آذربايجان و آسياي صغير اساسا نه مربوط به سربازان و ارتش و حملات نظامي بلكه كوچ و اسكان مردم عادي ترك زبان بوده است كه با مردم بومي جوش خورده به علت كثرت تعداد زبان اين مناطق را تغيير داده اند و گرنه از زمان سلجوقيان تا قاجاريان، نزديك به 700-800 سال، اكثريت قريب به اتفاق حكام و سلسله هاي ايران  ترك تبار و ترك زبان بوده اند اما زبان مثلا اصفهان و يا تهران و مشهد و هرات عوض نشده. بر عكس، هويت ايراني و زبان و فرهنگ فارسي از خود فردوسي گرفته تا بعد پيوسته به دست و با كمك و تشويق حكام و پادشاهان ترك زبان تحكيم و تقويت يافته است.

اما اينها همه تاريخ است و هر كس ميتواند به تاريخ نگاه ديگري داشته باشد. اين باصطلاح «نمايشنامه» «آذربايگاني چطور ترك زبان شد» ديگر از كجا پيدا شد؟ منظور از آن اگر تحقير ترك زبانان اين مملكت و تلويحا به زور تحميل زبان فارسي همچون جايگزين زبان مادري شان يعني تركي به آنان نيست، پس چيست؟ چرا بعد از صد ها سال با واقعيت كنوني ملت و مملكت صلح نميكنيد؟ چرا به حقوق طبيعي هركس  در مورد آموزش و استفاده از زبان مادري شان  احترام نميگذاريد كه هيچ، توهين و تحقير هم ميكنيد؟ چرا مردم و ملت را تكه پاره ميكنيد و دشمني و نفاق بين آنان مي افكنيد؟ چرا از تاريخ براي خود كشي ملي سوء ااستفاده ميكنيد؟ انتظار داريد ايرانيان ترك زبان در مقابل اين همه خود برتر بيني و شووينيزم زباني و قومي چه عكس العملي نشان دهند؟

زبان آذربايجان هزار سال قبل و شايد پيشتر عوض شده. خوب، كه چي؟ چكار كنيم؟ زبان عراق و سوريه و ... وايالات متحده و تمام قاره آمريكا و استراليا هم عوض شده، آن هم نه هزار سال پيش بلكه بمراتب مدت كوتاه تري قبل. زبان ايران كنوني هم سه هزار سال پيش فارسي نبود. ميگويند آريائي ها (ويا هر چه كه اجداد چند هزار سال پيش ايرانيان كنوني را بشود ناميد) چند هزار سال پيش از آسياي مركزي به جنوب آمده اند و مسكون شده اند: يك عده در هندوستان و گروه ديگري در ايران امروزي). كه چه كنيم؟ برگرديم به زبان هاي هزار سال و دو- سه هزارسال پيش؟ تاريخ چيز ديگري است، اين قبيل نتيجه گيري هاي سياسي و مغرضانه و حتي كودكانه چيز ديگري.

عكس العمل ناسيوناليست هاي ترك آذربايجاني روشن است. آنها هم با خشم و خروش بي اساس كه شما ايجاد كرده ايد، دم از نژادپرستي و فاشيزم فارسي ميزنند، ايران را با همه زبان و فرهنگ و تاريخش انكار و رد ميكنند و خواهان جدائي از بدنه اي ميشوند كه اشخاصي همچو شما ها در آن براي زبان و فرهنگ آنان احترامي قائل نيستند.

اين ملت به كجا ميرود؟ «چقدر آفتاب زمستان تنبل است!» بعضي وقت ها حس ميكني كه بهتر است  دم بر نياورد و با احساس اندوهي عميق، فقط نظاره گر «بي بصيرتي هاي انتحاري» اين و آن شد